شبیه عطر تن او که بر لباسش هست

شبیه عطر تن او که بر لباسش هست
خودش که نیست ولی دائما هراسش هست

خودش که نیست ببیند به هر چه می نگرم
به روی‌ مردمک چشمم انعکاسش هست

نمی توانم از این عشق مرده دل بکنم
هنوز توی سرم عطر مست یاسش هست

هنوز می پرم از جا به زنگ هر تلفن
هنوز دلهره ی آخرین تماسش هست

دلم برای که تنگی ؟ به این که دل تنگم
تو فکر می کنی اصلا کسی حواسش هست ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.