دوست که دلخوشی ام بود فقط خنجر زد

دوست که دلخوشی ام بود فقط خنجر زد
دشمنان را بسپارید که مرهم بدهند
خسته ام مثل یتیمی که از او فرفره ای
بستانند و به او فحش پدر هم بدهند

حامد عسکری

بار اول که دیدمت هدیه ام برایت چه بود؟

بار اول که دیدمت
هدیه ام برایت چه بود؟
بجز زخم های کهنه‎ !‎
که دیگر
هیچ رنگی از افتخار با خود نداشتند
زخم هایی که چکه چکه
حسرت می چکید از آنها‎!‎
حیف‎ !‎
نمی شود دوبار مرد
و این منم
مردی نیمه جان
در میانه جنگی نابرابر
تو با سلاح چشمانت
و من زخمی و بی سلاح‎!‎
تسلیم... افتاده بر خاک‎!‎

‏"حمید رسمتی"‏

بی‌تاب‌تر از جان پریشان در شب

بی‌تاب‌تر از جان پریشان در شب
بی‌خواب‌تر از گردش هذیان بر لب

بی‌رؤیت روی او بلاتکلیفم         
مثل گل آفتاب‌گردان در شب

"محمدمهدی سیار"

آخرش یک جایی تو ایستاده‌ای ؟

فقط مى‌خواهم بدانم
جاده هر قدر دراز و طولانی باشد
آخرش یک جایی تو ایستاده‌ای ؟
عباس معروفی

اصلا بیا با هم برویم..

تو می خواهی بروی

من می خواهم بروم

اصلا بیا با هم برویم..

"آباعابدین"

سلام بیرق پرچم ، سلام ماه عزا

سلام بیرق پرچم ، سلام ماه عزا
سلام حضرت زینب ، سلام خون خدا

دوباره آمده ایم و عزا به پا کردیم
برای ماتمتان روضه ها به پا کردیم

صدا زدیم بیایند باز سینه زنان
به روضه خوان محل گفته ایم روضه بخوان

بخوان که مرد غریبی ز راه آمده است
و شاه خسته دل کم سپاه آمده است

هنوز هست طعامی و آب بسیار است
هنوز بر سرشان سایه ی علمدار است

اما امان ز غریبی امان ز سوز و نوا
امان ز حادثه ی تلخ دشت کرب و بلا

که از جماعت نامرد پشت پا خوردند
میان دشت بلا نیزه بی هوا خوردند

و رأس تک تک انصار را جدا کردند
چقدر به ذریه فاطمه جفا کردند

رسیده ام به خدایـی کــه اقتباسی نیست

رسیده ام به خدایـی کــه اقتباسی نیست

شریعتی که در آن حکم ها قیاسی نیست

خدا کســــی است کـــه باید بــــه دیدنش بروی

خدا کسی که از آن سخت می هراسی نیست

به عیب پوشی و بخشایش خدا سوگند

خطا نکردن ما غیـــــر ناسپاسی نیست

به فکر هیـچ کسی جز خودت مباش ای دل

که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست

دل از سیاست اهل ریـــا بکن، خود باش

هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست