تو را "باران" صدا کردم

تو را "باران" صدا کردم

چرا که وقت باریدن

نگاه خسته ام را

از فراموشی در آوردی..

"امیدصباغ نو"

اصلا شاید قرار بر این است

اصلا شاید قرار بر این است
تا پیرمردی شوی
با خاطره ی دختری
با همین لباس هایی که امروز به تن دارم!
همین گوشواره ها
همین شال
همین لبخند

خودمانیم
این پایان زیباتری ست
حتی اگر به بهای تباهی تمام امروز هایم تمام شود!

مهدیه لطیفی

باران یعنی..

باران

یعنی

تو برمیگردی!!

"نزارقبانی"

گاهی سرمای زمستان

گاهی سرمای زمستان

روابط را تیره می کند

به گرمای این شعله کوچک

ایمان بیاور..

عشق نجات مان خواهد داد..

"میلادتهرانی"

چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت

چنان مشتاقم

ای دلبر به دیدارت

که از دوری

برآید از دلم آهی

بسوزد هفت دریا

"سعدی"

سروی بودم

سروی بودم

زیرسایه ام نشستند

خوردند وخفتند

بیدار شدند و

مرا بریدند..

"شمس لنگرودی"

شب ها کمی بخواب تصدقت

شب ها کمی بخواب تصدقت

این طور که چشم هات

کاسه ی خون است

آسمانم را هرصبح

غروب می کنی

"رضاکاظمی"

دلتنگی

دلتنگی

شوخی سرش نمی شود

دلتنگی موریانه است و

من هنوز آدم نشده ام

من هنوز

چوبی ام

"مهدیه لطیفی"