قلبت که می‌زند، سر من درد می‌کند

قلبت که می‌زند، سر من درد می‌کند
این روزها سراسر من درد می‌کند

قلبت که ... نیمه‌ی چپ من تیر می‌کشد
تب کرده، نیم دیگر من درد می‌کند

تحریک می‌کند عصب چشم‌هام را
چشمی که در برابر من درد می‌کند

شاید تو وصله‌ی تن من نیستی، چقدر
جای تو روی پیکر من درد می‌کند

هی سعی می‌کنم که تو را کیمیا کنم
هی دست‌های مس‌گر من درد می‌کند

دیر است پس چرا متولد نمی‌شوی ؟!
شعر تو روی دفتر من درد می‌کند ..

"نجمه زارع "

نظرات 1 + ارسال نظر
دختر بهمنی شنبه 2 آبان 1394 ساعت 14:48 http://dokhtarebahmani.blogsky.com

چقدر زیبا....

ممنونم..

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.