سرگذشت من ؟ مسیر پروانه است در طول تاریخش ، از کرم پیله تا پرواز شفاف و رنگین پروانه ای زرین می پرسی چراغ ها با من چه کرده اند ؟ بر گردشان می گردم و آنها را با شهوت خویش برای آزادی می سوزانم و پرواز می کنم و پرواز می کنم زیرا من عاشق رهایی ام نه عاشق گل ها و چراغ ها عشق ؟ نه آیا شنیده ای که پروانه ای به میل خود دوباره کرم شود و به درون پیله باز گردد ؟ عشق شهریار شرقی مترادف با تملّک دلدار است یا مترادف با کشتن او اما پروانه به دور دست ها پرواز کرده است و آموخته است که چونان کرکسان ، در اوج آسمان بماند و کار تمام شود ..