تنها کسی بود که موفق شد

"دکتر ویکتور فرانکل"
تنها کسی بود که موفق شد از زندان آشویتس در لهستان معروف به قتلگاه آدم سوزی فرار کند

، او در نامه‌ا‌‌ی‌ خطاب به معلمان سراسر جهان برای تمام تاریخ اینگونه می نویسد :

چشمان من چیزهایی دیده است که چشم هیچ انسانی نباید ببیند ،
من اتاق‌های گازی را دیدم که توسط بهترین مهندسین طراحی می‌شدند ،
من پزشکـان مـاهـری را دیدم که کودکـانی معصوم و بی‌ گناه را به راحتی مسموم میکردند ،

من پرستارانی کاربلد را دیدم ‌که انسان‌ها را با تزریق یک آمپول به قتل می‌رسانند ،

من فارغ‌ التحصیلان دانشگاهی را دیدم که می‌توانستند انسان دیگری را در آتش بسوزانند

و مجموع این دلایل مرا به آموزش مَشکوک کرد ،

از شما تقاضا میکنم که تلاش کنید

امروزه مردم بیش از هر زمانی ، ابزارِ زندگی کردن را دارند ،

امروزه مردم بیش از هر زمانی ، ابزارِ زندگی کردن را دارند ،
اما هیچ معنایی برای زندگی کردن برایش ندارند ...

​​زندگی یعنی رنج‌ بردن و زنده ماندن.

زندگی یعنی رنج‌ بردن و زنده ماندن.
یعنی یافتن معنا در رنج‌هایی که می‌بریم.
کسی که چرایی برای زندگی کردن دارد،
از عهده چگونگی آن برخواهد آمد.

انسان در جستجوی معنا

آنچه انسان‌ها را از پای درمی‌آورد
رنج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست؛
بلکه بی‌معنا شدن زندگی‌ست
که مصیبت بار است
و معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست؛
بلکه در رنج و مرگ هم می‌توان معنایی یافت.