به خدا شعرترین شعر منی

به خدا

شعرترین

شعر منی

می فهمی...؟

"هوشنگ ابتهاج"

خواب،می آید و در چشم نمی یابد راه

خواب،می آید و در چشم نمی یابد راه

یک طرف اشک رهش بسته

و

یک سوی خیال

"هوشنگ ابتهاج"

دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم

دیری ست

که از روی دل آرای تو دوریم

محتاج بیان نیست

که مشتاق حضوریم...!

"هوشنگ ابتهاج"

وقتی چشمت را باز می کنی

وقتی چشمت را باز می کنی

می بینی بزرگترین ضربه ها را همان هایی زده اند

که زمانی با چشم بسته و از ته دل

دوست شان داشته ای

"هوشنگ ابتهاج"

یاد رنگینی در خاطر من

یاد رنگینی در خاطر من

گریه می انگیزد

ارغوانم آنجاست

ارغوانم  تنهاست

ارغوانم دارد می گرید

"هوشنگ ابتهاج"

امروز که محتاج توام

امروز که محتاج توام

جای تو خالی است

فردا که می آیی به سراغم

نفسی نیست

"هوشنگ ابتهاج"

ای فرستاده سلامم به سلامت باشی

ای فرستاده سلامم به سلامت باشی
غمم آن نیست که قادر به غرامت باشی

گل که دل زنده کند بوی وفایی دارد
تو مگر صاحب اعجاز و کرامت باشی

خانه ی دل نه چنان ریخته از هم که در او
سر فرود آری و مایل به اقامت باشی

دگرم وعده ی دیدار وفایی نکند
مگر ای وعده ، به دیدار قیامت باشی

شبنم آویخت به گلبرگ که ای دامن چاک
سردت گر همه با اشک ندامت باشی

می کنم بخت بد خویش شریک گنهت
تا نه تنها تو سزاوار ملامت باشی

ای که هرگز نکند سایه فراموش تو را
یاد کردی به سلامم به سلامت باشی ..


" هوشنگ ابتهاج "