در چشم هایت خیره بودم، غرقِ لبخند

در چشم هایت خیره بودم، غرقِ لبخند
اما زنی در عمق جانم گریه می کرد

رفتم...ولی از سایه ام می شد بفهمی
چشمم، لبم، دستم، دهانم گریه می کرد...

| نرگس میرفیضی |