می سوزاند اندوه شب را

می سوزاند
اندوه شب را
شعله های آتشین
چشم هایت
پس می نوشم
نگاهت را
به سلامتی عشق که آتش را آفرید


میتراپرنیان

یادت هست

یادت هست
گفتی مثل باران بهاری
طراوت می دهی
حالا تو ببار
من از باریدن خسته ام


میتراپرنیان

تنهاییِ دستانم ترک خورده

تنهاییِ دستانم ترک خورده
و میدانم هیچ بارانی در کویر بی صدا نیست
ویرانی ابتدای سرسبزی ست

میتراپرنیان

بازمانده ی یک انقراضم

بازمانده ی یک انقراضم

مرا ورق بزن

فصلهایم خواندنی ست


میتراپرنیان

تا صبح کنارم بودی

تا صبح کنارم بودی
در تمام رویاها
مثل نم نم باران
باریدی، باریدی، باریدی
و مرا باعطر عاشقانه
آغشته کردی
حالا نمیدانم خوابم یا بیدار
صدایم می کنی؟

میتراپرنیان

دلم
آتش
زیر خاکستر است

به باران بگو
هرچه می خواهی ببار
این شعله
خاموش نمی شود

میتراپرنیان

در جستجوی صدای خاموش پرواز در بیکران هستم

در جستجوی صدای خاموش
پرواز در بیکران هستم

در جستجوی نگاهی بی تاب
هم خانه با آفتاب
در جستجوی سازی
که از نو بنوازم زندگی را
در این بیهودگی ها ودلواپسی ها

میتراپرنیان

جرعه ای عشق زمین را مهمان کن

جرعه ای عشق
زمین را مهمان کن
دنیا به غروب رسیده است

میتراپرنیان

حرف های عاشقانه را کنار بگذار

حرف های عاشقانه را کنار بگذار
اینجا سرزمین خاموشان است
کمی نزدیکتر بیا
چشم ها زیباتر سخن می گویند


میتراپرنیان

می شود گاهی نگاهی بر دلِ نارَم کنی

می شود گاهی نگاهی بر دلِ نارَم کنی
نم نمِ باران شوی آهسته آرامم کنی

میتراپرنیان