به بهانه ی...

به بهانه ی کتاب هایت با من تماس بگیر
به بهانه ی فیلم هایی که از خانه ات برداشته ام
به بهانه ی شعرهایی که برایم نخوانده ای

با من تماس بگیر
به بهانه ی بهانه هایی که نداری


منیره حسینی

دست هایت را پیدا نمی کردم

دست هایت را پیدا نمی کردم

وقتی دنبال نوازش می گشتم

دست هایت را جا گذاشته بودی

یا از ذهنم پاک شده بودند؟

تو به نشانه ها اعتقاد نداری؟

امروزهم

قهوه ام زهربود


امروز هم

مار ته فنجان افتاده بود

امروز هم

فالم زهرمار شده بود

امروزهم

کلاغی دورخانه قارقار می کردو

این ساعت لعنتی دورم می زدو

تورفتی دوربزنی

دووور شدی

ترافیک که تاوان سنگینی ندارد

من به چراغ های قرمز مشکوک ترم

این لکه که بردامنم افتاد

نشانه است

من به عطر پیراهنت مشکوک ترم

وقتی در آغوشت گرم و زنانه است

من به جنون خودم مشکوک ترم

که بعدازاین همه شک

چگونه این همه دوست ترت می دارم


منیره حسینی

ناگهان بین من و تو، آنقدر فاصله افتاد

ناگهان
بین من و تو، آنقدر فاصله افتاد
که نامش را می‌توانی سفر بگذاری...
#منیره حسینی

به من حق بده

به من حق بده

دوست داشتنت تنها راز زندگی ام باشد
من همیشه هرچه را که دوست داشته ام

از دست داده ام!



"منیره حسینی"

در آغــــوش بگیر !

مرا مثل نداشتنت ... عمیق
مثل قدم هایت ... محکم
مثل رویاهایت ... باشکوه
در آغــــوش بگیر !
زیباترین وداع هنوز اتفاق نیفتاده است
برای روزهایی که نیستم...
عمیـــق
محکــــم
باشکوه
مرا در آغوش بگیـــــــــر
با احساس مردی
که لب مرز نشسته و
می داند
به جنگ برود
یا از کشور
فرقی نمی کند؛
خانه اش آتش گرفته است ...

| منیره حسینی |

وقتی در خانه نیستی

وقتی در خانه نیستی
زلزله
آتش سوزی
و حتی بادی که به پنجره می کوبد
وحشت زده ام می کند ...

می ترسم


هیچ راه فراری به آغوش تو نباشد.


"منیره حسینی"

و تنهایی

و تنهایی
همین گوشه و کنار
مخفیـــــــانه
به تو نگاه
می‌کند


منیره حسینی

به من حق بده

به من حق بده
دوست داشتنت تنها راز زندگی ام باشد
من همیشه هرچه را که دوست داشته ام
از دست داده ام!
"منیره حسینی"

می خواهم با همین قلب ناقص دوستت بدارم

می خواهم با همین قلب ناقص
دوستت بدارم
زندگی کنم
و این بار مراقبم
از هر اتفاق عاشقانه ای که بیفتد
عکس بردارم

منیره حسینی