ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
باران به بغض یک زن تنها نیاز داشت
شیشه برای گریه فقط "ها" نیاز داشت
آهش دوباره شیشه ی درمانده را گرفت
زن بغض کرده بود و کسی را نیاز داشت
انگشت روی شیشه کشید و نوشت "غ"
"غم" گریه شد درونش و حالا نیاز داشت
سر روی زانویش بگذارد که هق هق اش
جایی برای دفن صداها نیاز داشت
باران به شیشه خورد و غمش خورده شد،و بعد
دل درد می کشید و مداوا نیاز داشت
دلشوره ای گرفت و شبش تلخ تلخ شد
چون ماهیان تشنه به دریا نیاز داشت
زل زد به جاده ، سرخ شد و پرده را کشید
جیغ بنفش پرده ، تماشا نیاز داشت
این بغض لعنتی که امانش نداد ... رفت
یک زن به شانه های تو اینجا نیاز داشت
#مریم_آرام