مانده ام سخت در فکرش ..

مانده ام سخت در فکرش ..
او خدای قلبم بود ...
سخت درگیر احوالش ...
او تمام سهمم بود ...
چشم های خیره اش می زد...
هر دمی شعله در انبار باروتم...
دست در دست من هر دم ...
با تمام وجود می آید...
حال و احوال مارا پرس؟...
گو که هر دم از تو میخوانم...
مانده در زمین روح سرگردان ...
ایستاده من, همچمو طوفانم...
هرچه گویم از عمق دل گویم ...
وای, تکرار شد هرچه می دانم ...
با خیال, خواب و با خیال, بیدار ....
رود در کنار و تشنه میمانم ...
زندگی سخت ترین سختی هاست ...
قصه اش در تمام کتاب ها خوانم ...
شعر, پایان هر درد و رنجی نیست...
التیامی است بر تمام دردانم ...

محمد جواد لایقی