مبادا یادت برود!

مبادا یادت برود!
تمامِ سهمِ من
همین خیالِ خاطره های توست
مبادا که یادت برود!
تنها
" من "
در غُربت این شهر غریب،
" دوست دارمت "

لیلا_حاجتمند

پرده را کشیدم تا آفتابی بتابد...

پرده را کشیدم
تا آفتابی بتابد...
بگذار خیال کنیم
در هوای بودنت
هنوز هوا خوب است !؟


لیلا_حاجتمند

اگر " دل " به دریایت نمی زدم

اگر " دل "
به دریایت نمی زدم
و توفانیِ تو نبودم
حالا چو برکه ای خشک
زیرِ آفتابِ پیر
قطره قطره
از " آه " می سوختم ...

لیلا_حاجتمند

گیسوی شب، در حیاطِ خانه پریشان بود

گیسوی شب،
در حیاطِ خانه پریشان بود
و من
در حوض بی قراری ها
" ماه " را دیدم
که چگونه
دلتنگی در استخوانش
حل می شد...

لیلا_حاجتمند

عاشق که باشی فرقی ندارد

عاشق که باشی
فرقی ندارد
جمعه یا شنبه
هر روز
غروبِ دلگیر انتظارست....


لیلا_حاجتمند‌