ز اشتیاق تو جانم به لب رسید ، کجایی ؟

ز اشتیاق تو جانم به لب رسید ، کجایی ؟
چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی ؟

نگفتیم که بیایم ، چو جان تو به لب آید ؟
ز هجر جان من اینک به لب رسید کجایی ؟

منم کنون و یکی جان ، بیا که بر تو فشانم
جدا مشو ز من این دم ، که نیست وقت جدایی

گذشت عمر و ندیدم جمال روی تو روزی
مرا چه‌ای ؟ و ندانم که با کس دگر آیی ؟

کجا نشان تو جویم ؟ که در جهانت نیابم
چگونه روی تو بینم ؟ که در زمانه نپایی

چه خوش بود که زمانی نظر کنی به دل من ؟
دل ز غم برهانی ، مرا ز غم برهایی

مرا ز لطف خود ای دوست ، ناامید مگردان
کامیدوار به کوی تو آمدم به گدایی

فتاده‌ام چو عراقی ، همیشه بر در وصلت
بود که این در بسته به لطف خود بگشایی ؟


فخرالدین عراقی

ز اشتیاق تو جانم به لب رسید ، کجایی ؟

ز اشتیاق تو جانم به لب رسید ، کجایی ؟
چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی ؟

نگفتیم که بیایم ، چو جان تو به لب آید ؟
ز هجر جان من اینک به لب رسید کجایی ؟

منم کنون و یکی جان ، بیا که بر تو فشانم
جدا مشو ز من این دم ، که نیست وقت جدایی


گذشت عمر و ندیدم جمال روی تو روزی
مرا چه‌ای ؟ و ندانم که با کس دگر آیی ؟

کجا نشان تو جویم ؟ که در جهانت نیابم
چگونه روی تو بینم ؟ که در زمانه نپایی

چه خوش بود که زمانی نظر کنی به دل من ؟
دل ز غم برهانی ، مرا ز غم برهایی

مرا ز لطف خود ای دوست ، ناامید مگردان
کامیدوار به کوی تو آمدم به گدایی

فتاده‌ام چو عراقی ، همیشه بر در وصلت
بود که این در بسته به لطف خود بگشایی ؟

فخرالدین عراقی

معشوقه و عشق عاشقان یک نفس است

معشوقه و عشق عاشقان یک نفس است
رو هم نفسی جو ، که جهان یک نفس است

با هم نفسی گر نفسی بنشینی
مجموع حیات عمر آن یک نفس است


فخرالدین عراقی

ناخـورده شـراب می خـروشیم

ناخـورده شـراب می خـروشیم   
بـنـگـر چـه کـنـیـم ؟ اگـر بـنـوشـیـم

از بــی خــبــری خـبــر نـداریـم   
پـس بـیهده ما چـه می خروشیم ؟

تــا چــنـد پــزیـم دیـگ ســودا ؟   
کـز خـامـی خـویشـتـن بـجـوشـیم

دل مرده ، بـرون کـشـیم خـرقـه   
وز مــاتــم دل پـــلــاس پــوشــیــم

این زهد مزوری کـه مـا راسـت   
کس می نخرد ، چه می فروشیم ؟
 
با آنکه به ما نمی شود راست   
ایـن کــار ، ولـیـک هـم بــکـوشــیـم

بـاشـد کـه ز جـام وصـل جـانان   
یـک جـرعـه بـه کـام دل بـنـوشـیم

شب خوش بـودیم بـی عراقی   
امــــــروز در آرزوی دوشـــــــیــــــم


فخرالدین عراقی

ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟!

ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟!
کز زخمه‌ی آن نُه فلک اَندر تک و تاز است

فخرالدین عراقی

کاش تعجیلی شود

کاش تعجیلی شود
روزی خدا قسمت کند یک ملاقات خصوصی
دستِ من با موی او !



#فخرالدین_عراقی

جُرمم این دان

‏جُرمم این دان
‏که ز جان
دوست‌ترت می‌دارم ...

‏⁧ #عراقی ⁩

ای دلارامی که جانِ ما تــــویی

ای
دلارامی که
جانِ ما تــــویی

بی تو ما را یک نفس آرام نیست...

عراقی

بی رخت جانا، دلم غمگین مکن

بی رخت جانا، دلم غمگین مکن
رخ مگردان از من مسکین، مکن

در همه عالم مرا دین و دلی است
دل فدای توست، قصد دین مکن


"فخرالدین_عراقی"