آسمان بر چشم تو بارید و رفت

آسمان بر چشم تو بارید و رفت
بال شدچون قاصدک رقصید و رفت
وقت شوریدن علیه سایه هاست
آتشین، بر سایه ها تابید و رفت
کودکی در خواب می خواند مرا
از نگاهم خاطراتی چید و رفت
ژاله در پشت نگاه لحظه ها
عطر شب بو بر دلم پاشید و رفت
رفت در پشت حصار خاطرات
قطره قطره واژه را نوشید و رفت
گرم شد با آفتاب نیمه جان
ماه من، یکباره جان بخشید و رفت
آرزوها کنج دیوار سکــــــــوت
بال و پر زد دود شد چرخید و رفت


حسین احمدپور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد