خالی گشته ام از حرف از شعر از کلمه...

خالی گشته ام
از حرف
از شعر
از کلمه...

آه...
این وحشیِ دل
رام شدنی نیست
این
"سیاهِ سردِ بی تپشِ گنگ"

بی تو...

تویی که چون هراسی
از ژرفای اندیشه بر می آیی

و
خالی می کندم
نبودن ات
از حرف
از شعر
از کلمه...

غزل لنگرودی

عشقم را به صحرا افکنده ام!

عشقم را
به صحرا افکنده ام!

شبان کیستی
موسی؟



غزل لنگرودی

لبخند تو

لبخند تو
یعنی
تبسم شرقی خورشید،
مرا
در لب‌هایت
دفن کن
خاک آنجا
گرم است!


غزل لنگرودی