به ‌باد رفته ‌تر از برگ‌های پاییزی

به ‌باد رفته ‌تر از برگ‌های پاییزی

به قدر فاجعهٔ ریختن غم ‌انگیزی

به گریه می‌زنی و شانه‌ای فراهم نیست 

به گریه می‌زنی اما به کوچه می‌ریزی... 


- علی اکبر یاغی تبار

کاش می‌شد تو به من از تو و من بنویسی

کاش می‌شد تو به من از تو و من بنویسی
کمی از خانم و آقای سخن بنویسی
کاش می‌شد که به مردی که به من می‌ماند
از  بدآموزیِ خوبِ تنِ زن بنویسی
تو که آغوش و صدایت خود اقیانوس است
مصلحت نیست که از لای و لجن بنویسی
به‌ترین جنس بساط منی و الزاماً
باید از داغی بازار بدن بنویسی
قطعه‌ی خواستنت را که نوشتی، بد نیست
«غزلی در نتوانستن من» بنویسی 


- علی اکبر یاغی تبار

کفارهٔ کدام گناه است زیستن؟! .

مُردیم از جهانِ تو را خون‌گریستن
کفارهٔ کدام گناه است زیستن؟! .....

#علی‌اکبر_یاغی‌تبار