ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
به باد رفته تر از برگهای پاییزی
به قدر فاجعهٔ ریختن غم انگیزی
به گریه میزنی و شانهای فراهم نیست
به گریه میزنی اما به کوچه میریزی...
- علی اکبر یاغی تبار
کاش میشد تو به من از تو و من بنویسی
کمی از خانم و آقای سخن بنویسی
کاش میشد که به مردی که به من میماند
از بدآموزیِ خوبِ تنِ زن بنویسی
تو که آغوش و صدایت خود اقیانوس است
مصلحت نیست که از لای و لجن بنویسی
بهترین جنس بساط منی و الزاماً
باید از داغی بازار بدن بنویسی
قطعهی خواستنت را که نوشتی، بد نیست
«غزلی در نتوانستن من» بنویسی
- علی اکبر یاغی تبار
مُردیم از جهانِ تو را خونگریستن
کفارهٔ کدام گناه است زیستن؟! .....
#علیاکبر_یاغیتبار