گردل سپردم بر تو من,گشتم پشیمان میروم

گردل سپردم بر تو من,گشتم پشیمان میروم
کردی جفا ها با دلم,با اشک چشمان میروم

بر سویت ای جانانه با, لبهای خندان آمدم
از کویت ای نا مهربان,با چشمِ گریان میروم

دادی توزجرم روزشب,بردردگشتم مبتلا
ساقی برَس بر داد من,با حال ویران میروم

در پیشت ای دلدارمن,بانورایمان آمدم
افسوس کزپیشت کنون,بی دین ایمان میروم

این دل ز اوّل نازنین,شادان به سویت پرکشید
بنما تماشا من که با , حالی پریشان میروم

چون قیس گشتم عاشقت,دیوانه از عشقت شدم
لیلا نگشتی بهر من , مجنونِ دوران میروم

ای مه گناهم گو چه بود , عمری مرا رنجانده ای
اکنون ز پیشت بیوفا,با آه نالان میروم

چون شیر بودم درجهان,صیدم نمودی عاقبت
بنگر چه کردی با (خزان), افتان خیزان میروم

علی اصغر تقی پور تمیجانی

تو که رفتی چه کنم با دلِ تنهاتوبگو

تو که رفتی چه کنم با دلِ تنهاتوبگو
به کجا من بگریزم مهِ زیبا تو بگو

همه شب ناله کنم تابه سحرکزغم تو
دلِ هرشب چه کنم بادلِ شیداتوبگو

نَرَوم میکده با چی بزدایم غم دل
نخورم می چه کنم باهمه غمهاتوبگو

دلِ ما را بشکستی ز جفا یت صنما
که کند با دلِ بشکسته مدارا تو بگو

دلِ رسوای مرا پس ز چه دادی تو بما
چه کس آخر بپذیرد دل رسوا تو بگو

چه کسی چون توشودمحرمِ اسراردلم
ز کجا من بکنم مثل تو پیدا تو بگو

دلِ ما پس بفرستی تو بفرما چه کنم
به چِکَس من بسپارم دلِ خودراتوبگو

سرِ لطفت نظَری گر ننمایی به (خزان)
ز فراقت چه کنم دلبرِ رعنا تو بگو

علی اصغر تقی پور تمیجانی

من که با نا مهربانان مهربانی کرده ام

من که با نا مهربانان مهربانی کرده ام
بدشنیدم لاجرم شیرین زبانی کرده ام

کس به من ننموده رحمی جزجفادر
زندگانی
درد ها دارم ز بس گریه نهانی کرده ام

هرکسی آمد مرا با حیلتی رنجاند رفت
کی من ازبهرش چنان خصمی گرانی
کرده ام

جز وفا داری نکردم بر کسی شد یار من
ازوجودش هرزمان باغم تبانی کرده ام

جور هایی دیده ام کز دست یار بیوفا
مهربانی هابرایش هر چه دانی کرده ام

آنکه بودمحبوب دل بدکردبامن عاقبت
ازبرایش روزشب من جانفشانی کرده ام

زخم هایی من به دل دارم ز جور دلبرم
درداین دل رازدستش جاودانی کرده ام

بی وفایان کی وفا کردنددردنیا(خزان)
ازچه می نالی وفایی آن چنانی کرده ام

علی اصغر تقی پور تمیجانی