نه که کارآگاه باشیم

یقه بالا می‌دهیم
دست‌ها در جیب
سیگار به ته رسیده میان لب
به دیوار تکیه می‌دهیم
نه که کارآگاه باشیم یا عضو مافیا
نه
بدبختیم

" علیرضا روشن "

کسی که مقصد ندارد

کسی که مقصد ندارد
نمی گوید می روم

سکوت می کند

و می رود.

علیرضاروشن

عطر توست در هوا...

عطر توست در هوا...

می‌آیی

یا رفته‌ای؟؟؟

 

"علیرضا روشن"

خستگی را

خستگی را
آغوشِ تو در می کند
وقتی نیستی
عجالتاً چای می خوریم
چه کنیم؟!

علیرضا_روشن

رفـته است ....

رفـته است ....

پــــــس بوده است ؛

پــــس ...

هست !!



علیرضا روشن

که درخت شوى

لب بر لبت
چنانت به درخت بچسبانم به دلتنگى
که درخت شوى
که رفتن اگر بخواهى
نتوانى
که بمانى . . .

شاعر: علیرضا روشن

به دیگران شب بخیر می گوییم

به دیگران شب بخیر می گوییم

و خوابزده

به تاریکی خیره می شویم

"علیرضا روشن

آنکه زخمی ست

از پنج انگشت

آنکه زخمی ست

خاطره دارد

"علیرضاروشن"

تنهایی پیچیده نیست

تنهایی پیچیده نیست
چای خوردن است
خندیدن است
و گریستن است
به جبر هجران...
•°•°•°•°•°•°•
علیرضا_روشن

هر روز به یک بهانه بیرون می روم

هر روز به یک بهانه بیرون می روم

کار / خرید / قدم زدن

اما

امیدوارم تو را ببینم

ناغافل

و خرید را از یاد ببرم

و راه رفتن را

و کار کردن را

"علیرضاروشن"