برای پرنده ای که نمی خواهد پرواز کند

برای پرنده ای که نمی خواهد پرواز کند
وزنه ای است بال
که بر تن
سنگینی می کند.


شعر از: علیرضا روشن

مرا به رد شعرم دنبال کن

مرا به رد شعرم دنبال کن

من رد پا ندارم

رد درد را بگیر

و به من برس

(علیرضا روشن)

وقتی می گویند نیست

وقتی می گویند نیست
کاغذ را گفته باشند یا برق را
فرق ندارد
من یاد تو می افتم.

علیرضا روشن

زیبایی ات کوهستانی است

زیبایی ات کوهستانی است
که فقط از دور دیده می‌شود
برای دیدن تمام تو
باید از تو فاصله گرفت


علیرضا روشن

ماه

چراغ های پی در پی این تونل تاریک و طولانی که تمام شود

یک ماه می بینیم

که تا خانه با ما می آید.

علیرضا روشن

به کدامین پیامبر ایمان آورم؟

به کدامین پیامبر ایمان آورم؟

که خدایش

تو را به من بدهد!

"مجید عبیات

پ.ن:

روزِ زندگی

در هیچ تقویمی نیست

."علیرضا روشن"

در رود ماهی است

در رود ماهی است
در من تنهایی

علیرضا روشن

مرا دوست نمى دارى

مرا دوست نمى دارى
نه،
از تنهایى ات مى ترسى...
مثل باغبانى که
از وحشت گرسنگى خویش
به درختى آب مى دهد!

علیرضا روشن

فصل عوض می‌شود

فصل عوض می‌شود

جای آلو را

خرمالو می‌گیرد

جای دلتنگی را

دلتنگی
~~~~~~~~~~
علیرضا روشن

یک فنجان چای با تو

یک فنجان چای

با تو

خاطره شد

هزار فنجان

بی تو

چای.



علیرضا روشن