گاهی لال میشوی

گاهی لال می‌شوی و خودت را کور می‌کنی
که هیچ چیز را نخواهی
نبینی
نشنوی
این چند رنگی ها آدمی را ذِله می‌کند

عبدالله_احتشامی

خود را گول نزنیم دوستان

خود را گول نزنیم دوستان
هوس خود را به غلط
که عادت روزمرگی شده است
عشق حسابش نکنیم

عبدالله_احتشامی

به اندازه تمام دوستت دارم ‌های دنیا ، دوستت دارم

به اندازه تمام
دوستت دارم ‌های دنیا ، دوستت دارم
و تکرار روزهای من است
دوستت دارم


عبدالله_احتشامی

لبریز می‌شوم

لبریز می‌شوم
با سلفی گرفتن ، در کنارت
می‌شود اندکی زودتر بیایی
طرح بوسیدن‌ لبخندمان یکی شود

عبدالله_احتشامی

چه کار می‌شود کرد دوست داشتنت

چه کار می‌شود کرد
دوست داشتنت
عین سردرد به جانم افتاده
دوایش دست من نیست
آغوش بی انتهای تو می‌باشد


عبدالله_احتشامی

دستانت مثل ضریحی‌ است که

دستانت مثل ضریحی‌ است که
با لمس کردنش
روحم آرام به خاطر می‌شود
گاهی حاجت روایم می‌کند و
اگر نداشته باشم‌ش
انگار خوره بر جانم افتاده است


عبدالله_احتشامی

دوستت دارم طوری که نباشی

دوستت دارم
طوری که نباشی
بوی نگاهت
از اولین دیدار
مرا به بودن‌ت
وا می‌دارد
و اینطور دوستت دارم


عبدالله_احتشامی