دلشوره دارم امشب، از عطرِ تن وُ پیراهنت

دلشوره دارم امشب، از عطرِ تن وُ پیراهنت 

دست مرا محکم بگیر، می ترسم از گُم کردنت

ای عشق پنهانی! مرا تا پهنه ی رویا ببر

مخفی در آغوشت ولی تا آخرِ دنیا  ببر

می لرزم اما لحظه را، با قصه قسمت می کنم

پنهان ز چشمِ دیگران، دل را به اسمت می کنم

آهسته در گوشم بگو، در شب تو می مانی وُ من

افسانه های کهنه  را تنها تو می دانی وُ من

دست ِمرا محکم بگیر، می ترسم از گم کردنت

دلشوره دارم امشب از عطر تن و پیراهنت

در نزن!

در نزن!
رفته ام از خویش
کسی منزل نیست ...

صنم نافع

حسّ پرواز مرا خوب به خاطر بسپار

حسّ پرواز مرا خوب به خاطر بسپار
آسمانی شو، به آن بال و پرت می آید
لحن دلواپسی ام توی دهان ها افتاد
قانعم کن که به زودی خبرَت می آید


((صنم نافع))

یخ می زنم وقتی سلامم را

یخ می زنم وقتی سلامم را

دیگر نمی خواهند پاسخ گفت

سر در گریبان،گیج،بی امید

با هر"زمستان"گریه میکردم..

"صنم نافع"