در سرم وحشت فردا و پُر از دیروزم

در سرم وحشت فردا و پُر از دیروزم
بغلم می کنی و در بغلت می سوزم

‏⁧ #مهدی_موسوی ⁩

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت
پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت
بر باد می دهــم همـه ی بــود خویش را
یعنی تو را به دست خودت می سپارمت
باران بشو ، ببار بــه کاغذ ،سخن بگــو
وقتی که در میان خودم می فشارمت
پایان تو رسیده گل کاغذی من
حتی اگر خاک شوم تا بکارمت
اصرار می کنـــی کـــه مرا زود تر بگو
گاهی چنان سریع که جا می گذارمت
پاییز من ، عزیـــز غــم انگیز برگریـــز
یک روز می رسم و تو را می بهارمت...

سید مهدی موسوی

این "دل "اگر کم است...بگو "سر" بیاورم

این "دل "اگر کم است...بگو "سر" بیاورم

یا امر کن که یک " دل " دیگر بیاورم

خیلی خلاصه عرض کنم " دوست دارمت"

دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم...


((سید مهدی موسوی))