تو زخم میزنی

تو زخم میزنی 

و شیوه ات لطافت نیست

بگو جواب محبت مگر محبت نیست؟

"سیدتقی سیدی"

مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است

مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است
لذت عشق من و تو نرسیدن به هم است

ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم
عاشقى کردن ما شرح عدم در عدم است

مثل یک تابلوى نیمه ى نفرین شده اى
دست هر کس که به سوى تو بیاید قلم است

عشق را پس زدى اى دوست ولى پیش خدا
هر که از عشق مبّرا بشود ، متهم است

مى روى دور نرو قبل پشیمان شدنت
فکر برگشتن خود باش و زمانى که کم است

قبل رفتن بنشین خاطره اى زنده کنیم
بنشین چاى بریزم ، بنشین تازه دم است

"سید تقی سیدی"