جز خیالت

جز خیالت
چیست تسلی این دل
غربت رفته؟!


سعید فلاحی

آی هجاهای خفته در گلو

آی هجاهای خفته در گلو
برای که!
چه وقت؟
شعر می‌شوید...


سعید فلاحی

سکوت

کوچه‌ها,
خیابان‌ها وُ
تمام خانه‌های این شهر
باردار سکوتی سنگین‌اند!

با زمزمه‌ی قدم‌هایت
فارغشان کن.

سعید فلاحی

شاعر نمیمرید

شاعر نمیمرید
بال می‌گشاید
پرنده می‌شود
و فراموش می‌کند راه زمین را


سعید فلاحی

سنگ‌ها هم دل دارند!

سنگ‌ها هم دل دارند!
این را
از اشک‌های پدرم فهمیدم,,,

پدری,
که مادرم به او سنگ‌دل می‌گفت!
سعید فلاحی

آغوشت با خانه‌ی خدا تنها یک تفاوت دارد

آغوشت با خانه‌ی خدا تنها یک تفاوت دارد
آن خانه هزاران زائر دارد
و آغوشت غار حرا است!

سعید فلاحی

ضریح چشم های تو

ضریح چشم های تو
نینوای دلِ من است.
از عطش ات جان به لبم ،
آبی بده
یا بمیران.


سعید فلاحی

تمام تنت

تمام تنت
باغ شکوفه های سیب است
سهمم برسان.

سعید فلاحی

به گمانم اندوه، پرنده‌ای‌ست تنها

به گمانم اندوه، پرنده‌ای‌ست تنها
در غم جفت‌اتش، غمگین
که حد فاصل دو کوچ بال‌هایش را سست می‌کند.

سعید فلاحی

شاعری یک‌لاقبایم

شاعری یک‌لاقبایم
شعرهایم
کفاف دوست داشنت را نمی‌دهند.

سعید فلاحی