نگاهت بوته ی دلتنگی است

نگاهت
بوته ی دلتنگی است

که در باغچه ی چشم هایم روییده

زینب ساعدی

چه خاطره ی چموشی

چه خاطره ی چموشی
هرچه رامش می کنم
شلنگ تخته می اندازد
بر سطرهای درون
می نویسم از اندوه و درد
عربده می کشد دل
محض متواری کردن تو
که درون ذهن لانه کرده ای


زینب ساعدی