فردا با عطری که دوست دارم

فردا

با عطری که دوست دارم

به باد بپیچ

می خواهم قرنی را از یاد ببرم...

(روزبه سوهانی)

یک زندگی کم است ...!

یک زندگی کم است ...!
برای آن‌که تمام شکل‌های دوستت دارم را با تو در میان بگذارم ...
می‌خواهم هر صبح که پنجره را باز میکنی ،
آن درخت روبه‌ رو من باشم ...
فصل تازه من باشم ...
آفتاب من باشم ...
استکان چای من باشم ...
و هر پرنده ای که نان از انگشتان تو می‌گیرد ...
یک زندگی کم است ...!
برای شاعری که می‌خواهد در تمام جمله ها دوستت داشته باشد ...!

روزبه_سوهانی

تو یک نامی

تو یک نامی
من هزار دهان
تو یک عطری
من هزار جهت
تو یک مقصدی
من هزار مسافر

روزبه سوهانی

فردا با عطری که دوست دارم..

فردا

با عطری که دوست دارم

به باد بپیچ..

می خواهم قرنی را از یاد ببرم..

"روزبه سوهانی"