ببین باران دوباره شروعش کردی

ببین باران دوباره شروعش کردی
نم نم به شیشه دلم زدی
دلم دوباره خواستن یادش آمد!
ببین باران تو باز گفتی بزن بیرون
رسیدم به کوچه تاریک و دل تنگ ...
کوچه ای که شاعر نوشته بود بر دیوارش
... سر می شکند دیوارش!
ببین باران توی دلم باز زنده عشقش کردی
همین شر شر که تو می باریدی
چشمانم تر
گونه هایم خیس
دهانم شور
باران باران باران
ببار امشب
شاید پشت پنجره اتاقش
ببینمش قبل طلوع

رامین سعیدی