تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری ؟
- نه؟
از آن پاکتری .
تو بهاری ؟
- نه،
- بهاران از توست .
از تو می گیرد وام،
هر بهار اینهمه زیبایی را .
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو !
حمید مصدق
زندگی قافیه شعر من است
شعر من وصف دل آرایی توست
در ازل شاید این
سرنوشت من بود
می سرایم به امیدی که تو خوانی
ور نه
آخرین مصرع من
قافیهاش ، مردن بود
حمید مصدق
این عشق ماندنی
این شعر بودنی
این لحظه های با تو نشستن
سرودنی است...
این لحظه های ناب
در لحظه های بی خودی و مستی
شعر بلند حافظ
از تو شنودنی است.
این سر نه مست باده
این سر که مست مست دو چشم
سیاه توست.
اینک به خاک پای تو می سایم
کاین سر به خاک پای تو
با شوق سودنی ست...
#حمید_مصدق
و تو
آن شعر محالی که هنوز
با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام
چشم بگشای و
مرا باز صدا کن
ای عشق
که من از لهجه ی چشمان تو
شاعر بشوم
و تو را سطر به سطر
و تو را بیت به بیت
و تو را عشق به عشق...
شاید اینبار تو را پیش تو
با مرگ خود آغاز کنم
#حمید_مصدق
جای تو خالی ست!
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری
می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی
که لبخند های مهربانی را به تبعید می برند...
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری
که به پایان رسیدن را فریاد می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی!
که منم ...
#حمید_مصدق
ای آیۀ مکرر آرامش
میخواهمت هنوز
آری هنوز هم
دریای آرزو
در این دل شکستۀ من موج میزند
راهی
به دل بجو...
#حمید_مصدق
زان لحظه که دیده بر رخت وا کردم
دل دادم و شعر عشق انشاء کردم
نی، نی، غلطم، کجا سرودم شعری
تو شعر سرودی و من امضاء کردم
"حمید مصدق"