یا اهل این دیاری یا بی‌نشان‌تر از من

یا اهل این دیاری یا بی‌نشان‌تر از من
یا از قبیله‌ایی دور تنها جوان‌تر از من
در عمق چشمهایت موجی از آشنائیست
در من حلول کردی ای خسته‌جان‌تر از من
در کارگاه هـــستی کـــم اتفاق اٌفـــتد
یک جان دو تن بگیرد تا جاودان‌تر از من
بخشی از آنچه دیدی صددرصدش مجازی
اما حقیقتی هست حتما عیان‌تر از من
این راه می رود تا آنسوی آفرینش
حیف است مانده باشی بی‌خانمان‌تر از من
دست مرا بگــــیر و از خستگی بیاموز
این رسم مهتری بود ای پهلوان‌تر از من
با قول رستگاری این خنده‌ها دروغین
آیا نباشد اینجا یک شادمان‌تر از من؟
این جنگ‌ها خیالیست هرگز مباد تکرار
حاشا نبینمت چون خرد استخوان‌تر از من

حمیدرضامیرمعزی