چشم به راه تو ماندم ای گل زیبای من

چشم به راه تو ماندم ای گل زیبای من
در وصف زیبای تو ماندم ای گل زیبای من

آرزویی به دلم ماند از تو بشنوم
دوستت دارم را ای گل زیبای من

تو رفتی و سالهاست چشم انتظارم
اکنون که دیگر نیستی ای گل زیبای من

از فراق غم تو میسوزم و میسازم,اما
اشتیاقی به دلم نیست ای گل زیبای من

کاش آتشی در دلت افتاده باشد,که
دگر جان و توان نیست ای گل زیبای من

حسین دانش مایه

مانده ام با یاد تو هر بار, چه کنم من

مانده ام با یاد تو هر بار, چه کنم من
آغوش تو بر شانه ی خود, چه کنم‌من
مانده ام حیرت, از روز ازل که تو رفتی
چشمان پر از شکوه و درد را, چه کنم من
مانده ام از عشق پر از شوق تو اما
آسان ببرم دل را و دشوار چه کنم من
مانده ام احساس تو با من چه غرضست
از تاب دل و دیده ی تو چه کنم من
آغوش تو گیرم که جور و جفا نبینی
از وصله ی جان تا به عدم, چه کنم‌من

حسین دانش مایه

وقتی که برف میبارد ..

وقتی که برف میبارد ..
ناگاه به یاد تو میفتم ..
به یاد ان چشمانت که همچو سپیدی برف است
به یاد لبانت که همچو سرمای برف تمام وجودم را به لرزه میفکند
به یاد دستانت که همچو ریزش مداوم برف مرا در اغوش میگیری و از خود میپوشانی..
دلم از این همه فداکاری تو و برف میسوزد ..

حسین دانش مایه