بابا لنگ دراز

بابالنگ درازِ عزیزم
کسی که در زندگی اش کسی را از ته قلبش دوست دارد همیشه نگران است..!
نگرانِ غذا خوردنش
نگرانِ ماشین هایی که به او نزدیک میشوند و بوقشان خراب است؛
نگرانِ ویروس هایی که دورِ او میچرخند؛

اما بابایِ عزیزم
این ها از شیرین ترین نگرانی های دنیا هستند؛
از شیرین ترین های آنها...

قبلا می توانستم دختری بی ‌فکر و بی ‌خیال و آسوده باشم چون چیز ارزشمندی نداشتم که از دست بدهم
ولی حالا تا آخر عمر یک نگرانی بزرگ خواهم داشت و هر وقت که تو از من دور باشی

 به همه‌ی اتومبیل‌ هایی فکر می ‌‌کنم که ممکن است تو را زیر بگیرند

یا همه‌ی تخته‌ های اعلامیه ‌ای که ممکن است روی سرت بیفتد
و یا همه‌ی میکروب‌ های وحشتناکی که ممکن است بخوری..

آرامشِ خیالم تا ابد از بین رفته است ...

بابا لنگ دراز

همیشه در زندگی هر کس،

همیشه در زندگی هر کس،
یک دماغه ی صخره ای وجود دارد
که یا به سلامت از آن می گذرد
یا کشتی اش به آن می خورد و متلاشی می شود.
مشکل اینجاست که تو همیشه
نمی توانی دماغه ی صخره ای زندگی ات را تشخیص بدهی.
گاهی دریا کاملا مه آلود است
و تو قبل از آنکه ملتفت بشوی به صخره خورده ای.

همین که هستی دوستت دارم؛

همین که هستی دوستت دارم؛
حتی سایه‌ات را
که هرگز به آن نمی‌رسم…


 #جین_وبستر