باری از دوشی گرفتن

باری از دوشی گرفتن
گره از کاری گشودن
اشکی از چشمی زدودن
بر لبی خنده نشاندن
در مسیر مهر ورزی
گوی سبقت را ربودن
از شراب عشق و ایثار
جان گرفتن پر کشیدن
تا به آن سرچشمه
خوبی و زیبایی رسیدن
صد هزاران شکر دارد
گر توان اینگونه بودن


جواد صفری

وقتی که از هر جایی رونده میشم

وقتی که از هر جایی رونده میشم
میام دخیل رحمت تو میشم
دو دست خالی و دو چشم گریون
بر میدارم برای تو میارم
تو هم همیشه دستمو میگیری
نمیذاری تو غصه ها بمیرم
شان تو اینه که خدایی کنی
منم باید شکرتو یاد بگیرم
اینو خودت بهتر ازم میدونی
بدون تو ضعیف و پوچ و هیچم


جواد صفری