#اوشو می‌گوید

#اوشو می‌گوید:

"با باد به رقص درآیید.
‏در زیر باران برقصید.
‏با درختان به رقص درآیید.
تا دریابید که دین فقط آن نوشته‌های کتاب مقدس نیست
‏بلکه در سرتاسر هستی گسترده شده است..."

جداشدن

تمامِ سفرهای‌ پختگی و بالغ شدن از یک جدا شدن شروع می‌شود ؛
جدا ‌شدن از احساس امنیت ،
جدا شدن از حس قدرت ،
جدا شدن از یک وابستگی و

جدا شدن از هرچیزی که فکر می‌کنیم بدون آن هیچ خواهیم شد.

گاندی فقر را می‌ستود.
من از فقر نفرت دارم!
ستایش فقر یک جنایت است.
اگر فقر را ستایش کنید، فقیر باقی می‌مانید.

گاندی درباره فقر و خوبی‌هایش بسیار صحبت کرده است.
اما من در فقر، هیچ‌گونه معنویتی نمی‌بینم.
فقر دارای چهره‌ای زشت و کریه است و باید از میان برود.

فقر منشأ تمام جنایات و تبه‌کاری‌ها،
و ثروت منشأ مذهب و معنویات است.
زیرا مذهب نهایت تجمل، والاترین هنر،
با عظمت‌ترین موسیقی، و عمیق‌ترین رقص است.

شما تنها وقتی دارای همه چیز هستید،
شروع به جستجوی خدا می‌کنید.
زمانی که هیچ آرزویی در سر نداشته
و همه چیز را دیده و متوجه شده باشید؛
جستجوی خدا را آغاز می‌کنید.

یک انسان فقیر هیچ تصوری از خدا ندارد.
خدا برای او چیزی به جز تکیه‌گاه نیست.
او به فکر و تصور خدا تکیه کرده و به آن تمسک می‌جوید.

مشکل فقیر هیچ‌گاه مربوط به مراقبه و یا عشق نیست،
بلکه مشکل او نان و پناهگاه است.
زندگی او به گونه‌ای است که او سعی می‌کند
به نحوی به بقاء خود ادامه دهد.
در چنین شرایطی چه کسی به مراقبه اهمیت می‌دهد؟!

فقر زشت‌ترین و غیرمعنوی‌ترین چیزها در جهان است؛
زیرا منشأ تمام بدبختی ها و پلیدی‌هاست.

#اوشو

نفرت، حسادت و خشم

نفرت، حسادت و خشم
تنها در پیرامون وجودی توست!
در عمیق ترین لایه های وجودت،
تنها عشق است که خانه دارد!

آدم مذهبی ای نیستم

آدم مذهبی ای نیستم
اما
از آنانی که بیش از حد مذهبی اند، میترسم
از هر دین و آئینی که باشد
از آنانی که تنها آئین مذهب
خود را راه سعادت میداند، میترسم

هیچکس برتر نیست، هیچکس پست تر نیست

هیچکس برتر نیست، هیچکس پست تر نیست
اما هیچکس برابر هم نیست
انسانها منحصر بفرد هستند و غیرقابل مقایسه
تو، تو هستی
من، من هستم

اوشو

عشق

احتمالا این تجربه را داشته ای که در کنار معشوقت ،
برای لحظه های کوتاهی احساس بی وزنی کرده ای !
در آن لحظه ها ناگهان محو می شوی و دیگر وجود نداری .
تنها چیزی که آنجا حضور دارد ،
" عـــشـــــق " است …
تو غائب می شوی
و عشق حاضر می شود …
آنجا فقط انرژی عشق است که می خروشد
بدون هیچ مرکزی …
از هیچ ، به سمت هیچ ..!
وقتی دو عاشق در کنار هم نشسته اند ،
در واقع دو " هیچ " در کنار هم نشسته اند !
دو " هیچکس " ، دو " صفر " …
و این زیبایی جادویی عشق است :

تو را از " تو " خالی می کند

"اوشو"