من به آن خودکار سرجیبت حسادت می‌کنم

من به آن خودکار سرجیبت حسادت می‌کنم
چشمه‌ی چشم تو را غرق عبادت می‌کنم

هر کجا از حس و حال عاشقی احوال بود،
قصه‌ی ناب تو را مستان روایت می‌کنم

روز حج مومنین بر پیشگاه کعبه‌ها
از همه غیر از تو اعلام برائت می‌کنم

دوستت دارم زیاد اما نه این یک شوخی است
(مثل اسب سرکشی دارم نجابت می‌کنم )

بیش‌تر هم می‌شود از عشق با تو باز گفت
بهترینم می‌شود، اما رعایت می‌کنم


اعظم کریمی

از میان سیل قالب‌ها، غزل درباره‌ات

از میان سیل قالب‌ها، غزل درباره‌ات
تلخی و شیرینیِ ضرب‌المثل درباره‌ات

وقت روییدن به اندام تر یک ساق نو
دلربایی‌های لبخند گزل درباره‌ات

حرف شیرینی بزن، لب تر کنم شاعر شوم
پاکی و شیرینی ظرف عسل درباره‌ات

چشم زیبای تو هر آواره را سامان دهد،
موضع عفو قوانین ملل درباره‌ات

وقت لرزش‌ های پی‌درپی بیا از دل برون
ریشتر و قانون جنگی در گسل درباره‌ات

شور دنیایی ولی بر سردر احساس‌ها
صحبت هر روزه‌ی اهل محل درباره‌ات

اعظم کریمی