خوشا رها کردن و رفتن

خوشا رها کردن و رفتن
خوشا پر کشیدن
خوشا رهایی..

احمد شاملو

عکس:قطارهای پانورامای سوییس

آزادی از نظر من یعنی

آزادی از نظر من یعنی
قبل از هر چیز عروج انسان از طریق رها شدن از خرافات
آدمیزاد خرافه پرست از بردگی و جهل خودش دفاع می کند
و مرا هم با خودش به بردگی می کشاند

خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،

خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
خوشا اگر نه رها زیستن، مُردن به رهایی!
آه، این پرنده
در این قفسِ تنگ
نمی‌خواند...
#احمد شاملو

و جز اینم هنری نیست

و جز اینم هنری نیست
که آشیانِ تو باشم
تختت و تابوتت

احمد_شاملو

چه لازم است بگویم

چه لازم است بگویم
که چه مایه می‌خواهمت؟
چشمانت ستاره است و
دلت شک...

و کاش در این جهان مرده‌گان را روزی ویژه بود،

و کاش در این جهان
مرده‌گان را
روزی ویژه بود،
تا چون از برابرِ این همه اجساد گذر می‌کنیم
تنها دست‌مالی برابرِ بینی نگیریم:
این پُر آزار
گندِ جهان نیست
تعفنِ بی‌داد است...

احمد شاملو میگفت :

احمد شاملو میگفت :
حوصله ات که سر می رود،
با دلم .....
با دوست داشتنم
بازی نکن ..!
من در بی حوصلگی هایم
با تو زندگی ها
کرده ام ...

سکوتِ آب

سکوتِ آب
می‌تواند خشکی باشد و فریادِ عطش؛
سکوتِ گندم
می‌تواند گرسنگی باشد و غریوِ پیروزمندانه قحط؛
همچنان که سکوتِ آفتاب ظلمات است ــ
اما سکوتِ آدمی فقدانِ جهان ست:
فریاد را تصویر کن!‍

‍ #احمد_شاملو

هرچند من ندیده‌ام این کورِ بی‌خیال،

هرچند من ندیده‌ام این کورِ بی‌خیال،
این گنگِ شب
که گیج و عبوس است
خود را به روشنِ سحر
نزدیک‌تر کند،
لیکن شنیده‌ام که شبِ تیره
ــ هرچه هست ــ
آخر ز تنگه‌هایِ سحرگه گذر کند...

تو باد و شکوفه و میوه‌ای،

تو باد و
شکوفه و
میوه‌ای،
ای همه‌ی فصولِ من!
ای آسمان و
درخت و
باغ من،
گل و زنبور و کندوی من!
با زمزمه‌ی تو
اکنون رخت به گستره‌ی خوابی خواهم کشید
که تنها رؤیای آن
تویی...

...
احمد شاملو