من روحم را

من

روحم را

در شعرهایم می دمم

پروانه می شوند
تو

برای دفتر خاطراتت

پروانه

خشک می کنی!


(احسان پرسا)

من روحم را

من

روحم را

در شعرهایم می دمم

پروانه می شوند

تو

برای دفتر خاطراتت

پروانه

خشک می کنی!


(احسان پرسا)

پا تا به سرت وجب وجب انجیل است

پا تا به سرت وجب وجب انجیل است
پا تا به سر تو قابل تاویل است
یک دکمهٔ تو وا شد و مردم گفتند:
برف آمده و مدرسه‌ها تعطیل است

احسان_پرسا

چشمت را شعر می کنم

چشمت را شعر می کنم

چشمک می زنی

قافیه بهم می ریزد.


احسان پرسا

ازدحام فضانوردان است

ازدحام فضانوردان است
وقتِ دیدارِ ماه از نزدیک
سه، دو، یک، صفر..لحظهٔ موعود
ماهِ من پرده را کنار بزن

احسان_پرسا

چون مُشتِ به خود فشرده معمولی باش

چون مُشتِ به خود فشرده معمولی باش
ای رفتۀ خود نبرده معمولی باش
نگذار بفهمند که عاشق شده‌ای
چون آهوی تیرخورده معمولی باش

احسان_پرسا



__ حیرت __ نامِ دیگرِ من ست

__ حیرت __
نامِ دیگرِ من ست
وقتی دستم
به زنگِ خانه یِ خدا نمی رسد
و رهگذری زنگ را برایم می زند
__ حیرت __
نامِ دیگرِ من ست
وقتی هنگامِ تشکّر می بینم
رهگذر خودِ خداست ..!

احسان پرسا

روزنامه ای قدیمی ام

نه خبر نه عکس تازه ای
روزنامه ای قدیمی ام
جدولم فقط به درد می خورد
مایلی
حل کنی دل مرا ؟


" احسان پرسا "

یک لحظه کنار من توقف کردی

یک لحظه کنار من توقف کردی 
یک عمر دل مرا تصرف کردی 
من اسب و سپر داشتم و تیغ و زره 
اما تو فقط سیب .. تعارف کردی

"احسان پرسا"

بانوی من!

بانوی من! روان من و جان من که هیچ

حتی شناسنامه من عاشقت شده ست

(احسان پرسا)