می توان یک چشمه بود در کنارِ نخلها

می توان یک چشمه بود در کنارِ نخلها
می توان مرهم نهاد بر تمامِ زخمها
می توان جاری نمود آبهایِ برکه ها
می توان آئینه بود در نگاهِ شیشه ها
می توان انفاق کرد در سکوتِ کوچه ها
می توان دستی کشید بر غبارِ چهره ها
می توان حنانه شد از دلِ نیزارها
می توان گُل را گرفت از میانِ خارها
می توان جاری شد و دجله ای را ساز کرد
می توان بر روی گُل شبنمی آغاز کرد
می توان یک صبح زود دفتری را باز کرد
می توان تا انتها بی صدا پرواز کرد

مصطفی مروج همدانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.