نگاهم کن

نگاهم کن
چشم‌هایت را نبند‌
من شیفته‌ی مردمان‌ توام‌
نگاهم کن
تا در سرزمین بی‌نام و نشان‌ آینه‌ها ساکن شوم
از من روی نگردان‌
من نگران تبعید شدنم
به سرزمین نومیدی تبعیدم‌ نکن
آزادی من پر زدن‌های پروانه‌وار چشم‌ توست
زندانی‌ام نکن
بگذار به تو خیره شوم
نگاهم کنی‌
نگاهت کنم
من محتاج غرق شدنم
در اعماق تیله‌های اقیانوسی‌ تو
من محتاج سقوط کردنم
از بلندای قله‌ی شفاف و برفی تو
مرا دلتنگ چشم‌هایت نکن
زندان دلتنگی مهلک است
نگذار بمیرم
مرا غرق آبی عمیق‌ات کن


مریم عسگری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.