همی چون گذشتند دی و، دی به بهمن هنوز

همی چون گذشتند دی و، دی به بهمن هنوز
ز سرمای اسفند، صبا و دل نیمروز

همه چاووشان بانگ آرند که مهرآفرین
بپوشانْد فرودین جامه ی نو به روز

بهاران خرامان رسید و دل کوه و دشت
تو گویی شاد گشت و بتاختی چو یوز

نه مانَد غم و درد مانا به این روزگار
نه داغ شقایق بمانْد و نه لاله به سوز

نه پروانه بر گرد شمع ناله سازد غمین
نه که شمع موید و نغمه اش سینه سوز

همی کبک و قمری ،ز پی بلبلان
برآرند بانگ شادی به نوروز روز

که ایران چو باغی است خرم بهار
جهان را ز ایران بباید شدن نو به روز

به مهر وطن، رخت کهنه ز جان برکَنیم
کنیم شهر ایران همه وقت چو خورشید روز

رضا پورمند مهرداد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.