خواستم بگویم دوستت دارم کهکشان گریست

خواستم بگویم دوستت دارم کهکشان گریست
از حال و اقبال من هم ببین که آسمان گریست
خواستم بگویم مال تو هستم و در چشم سال
سالها انتظار کشیدم و دیدمت جانمان گریست

خواستم بگویم که زجری کشیده ام تو مپرس
هستم در دست دیو و دد هم ساربان گریست
خواستم بگویم عاشقت هستم و هنوزم بدان
دستم بسوختی و قهر کردی حالمان گریست

خواستم بگویم که مرو صبر و قرارم تو هستی
صبر و قرارم تو بودی و بخوان کاروان گریست
دردیست که جعفری هم کشیده بجان و دلش
لیلی بمرد و مجنون هم کنارش آرمان گریست


علی جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.