بیزارم از فاصله ها

بیزارم از فاصله ها
از خط های ممتد ،جاده ها

از عشق هایی که کهیر زدند دفترهار ا

از لابه ها ...

دردها و ضجه ها ...

هزار بار آغاز میشوم در شهر

و پر می کشم در سنگینی نگاهی

که به رنگ چشم تو نیست

و اینگونه بی غروب صد بار گم میشوم در خود

و اما تو ؟ ...

باز جستجو میکنی مرا در دفترها ...

اقبال طاهری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.