عروس قنات آبادی شما منم

عروس قنات آبادی شما منم
هزارتوی قنات را
به جستجوی آب
هزار بار دویده ام
زنگوله بسته به پایم
فرزانه ای حکیم
می داند از این راه
کسی باز نگشته است

و اینک
صدای شر شر آب
می رقصاند مرا در هوا

و پرده ممتد خط هایش
می خواند مرا به خود
آب شیرین است و
می خواهد مرا
آب روشن است و
می بیند مرا
و من می بینم تو را در آن
تو که شیرین تر از
رویای شیرین آبی .

فاطمه امیری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.