شهلا مداوا کن مرا روحم تو ریحان کن هدا

شهلا مداوا کن مرا روحم تو ریحان کن هدا
در دایره با تو شدم هر جا تو همره شو مرا

ظاهر نما رویت دگر مردم ز پهلویت جگر
این جان بی‌ارزش ببین پیش خودت دیگر ببر

شهلا میازارم جگر رحمی نما بر من دگر
دل‌را نگاهی کن تو گه گاهی بر این عاشق گذر

شهلا تمام زندگی من را پسند بر بردگی
تا با تو کاملتر شوم دیگر شوم بر بندگی

شهلا تمام آرایشم بی تو خودم را می‌کُشم
با روی تو من زنده‌ام هی پیش‌تو خود‌می‌کِشم

شهلا بهار جاودان پهلوی این عاشق بمان
تیرت بزن بر جان من بر گو به من لاحق بمان

شهلا ببین عرشی دگر او را چو یوسف تو بخر
از چاه بیرونش بکش در قصر زیبایت ببر

سید جعفر مطلبی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.