آمدم تا کربلا را محشر کبری کنم

آمدم تا کربلا را محشر کبری کنم
راه را یک باره بر اهل حقیقت وا کنم

آمدم تا با سرِ خونین به روی نیزه ها
خلق را آگاه از یس و از طه کنم

آمدم وارونه سازم بدعت زَرق و ریا
با خدای خویش با صدق و صفا سودا کنم


آمدم با کودکان و با زنان در کار زار
تا که نقش اتحاد و مردمی ایفا کنم

آمدم با کودک شش ماهه و پیکانِ خصم
تا اساس پستی و حرص و هوی رسوا کنم

نوجوانان سینه چاک و خواهرم پرچم به دست
کاروانی کِی چنین در راه حق پیدا کنم

مشک پر آبی به دوش تشنه لب عباسِ من
پرچم حق را چنین می خواستم بر پا کنم

لب فرو بندم دگر از مدح مولایم حسین
قطره ام من کی توانم وصف آن دریا کنم.


فاطمه خمسی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.