من هنوزم با خیال خام خود

من هنوزم با خیال خام خود
می روم سمت خیالاتی دگر
می برد رویای سبز لحظه ها
جان و دل را درهوایی خوب تر
شرح این دلتنگی تکراری ام
سخت تر باشد تو می دانی جگر
باز هم دلخوش به این شعر و شما
با شما ای اهل دل اهل نظر
گاه گاهی خسته و بی حس و حال
گاه گاهی پر انرژی پر ثمر
کاشکی باشی کنارم هر زمان
تشنه لب مشتاقم و محتاج تر
دل به دریا می زنم شاید کمی
می روم در جنگ موج پر خطر
چیست در این بازی روزمرگی
چیست در اغاز و پایان سفر
سخت سرگرم نگاه و این و ان
یا اسیر دست اماو اگر
در دل یک جاده پر پیچ و خم
هربلایی سخت می آید چو شر

بهداد ذاکریان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.