استوارِ پر مقام قامتِ رعنای کوه

استوارِ پر مقام قامتِ رعنای کوه
دلبریها میکند شوکت فرازِ پر شکوه
محکم همچو نفسِ اماره تبسم همچو پر
چشم نوازی میکند اَشکال پر احساسِ کوه
خنده ی سرچشمه های چشمه های بی قرار
خنده افشان میکند لب را شکوه آرای کوه
سنگ خارا و نشیمنگاه گل های بنفش
بس نمایان میکند منظومه را آماجِ کوه
ریزش بهمن صدای غرشِ افکار سخت
شِکوه نالان میکند معلوم الاحوالاتِ کوه
طبع سودا و سواد سوده ی آسوده بار
خیره باران میکند افعالِ مخمورِ سارِ کوه
کوه و کوه پیوند کوهسانی بستند در جهان
با شکوهمندی شکوهمندند شکوه سارانِ کوه
بس مقاوم در سخاوت سخت ترین موجود کان
صخره باران می کند سرسخت ترین آثار کوه
سیرتِ اعلا منش دارد ثَمن پردازِ سخت
میخکوب است میخِ ثابت همنشان آسای کوه
جان ندارد جان ستان است جان ستان باشکوه
جامه ی مجنونی بر تن جانفشان است بام کوه
کوهِ کوهستان که کوهان است شتر مانندِ کان
کم کم از کم ها کمانِ کم نشان است نام کوه
خالق اش نقاش زیبا نقش نگارِ برترین
نقشِ کوهستان را نقش کوه نشانست آنِ کوه
حافظا با کوه عجین شو کوه نماد برتریست
کوه و کوه همعهدِ کوهَند کوه نشانست نام کوه


طبیب حافظ کریمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.