نگاهت حسرت جاریست

نگاهت حسرت جاریست
صدایت غرق غم خواریست
ولی بر قلب تو نفرین که تندیس ریا کاریست
تورا ای سایه میخوانم
که رفتی در شبی تاریک
نمیدانی چه شب هاییست کنارم جای تو خالیست
دلم غرق نیاز توست
نگاهم چشم به راه توست
تمام خواهشم از تو فقط قدری وفا داریست
چرا در اوج بی رحمی مرابس میزنی از خود
نمیدانی که سهمم با جدایی از تو
تنهاییست
دروغی ساده دانستی تو عشقت را نمیدانی
تمام لحظه های من به عشق تو چه رویاییست
نمیدانی تو ای یارم
چه شب هایی که میخوابی
که سهم من فقط از شب دو چشم خیس بیداریست
خبر داری ؟
که با رفتن دل من غرق بیتابیست ؟؟؟...

امیرحسین قمچیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.