گفته شاعر پشت دریاها شهری است

گفته شاعر
پشت دریاها شهری است
پر از آرامش
و من به جستجوی دیار کتاب‌ها
در قایق شعرهای سهراب
پارو میزنم
از چین‌های پیشانی در جوانی و
بخار آه کشیدن‌های فصل بهارم
پیداست
مدت‌ها شادی را ندیده‌ام
باید بگریزم از امروز سوخته و
در دریای فردا
کابوس‌های سیاه را غرق کنم
و با رؤیا
بروم به آنجا
شب رو به پایان است
دیگر خسته‌ام از ساحل سنگی و
بوی نای آدم‌ها و
مرثیه زندگی‌های مرده
اینجا آدم‌هایش
آب شور به هم تعارف می‌کنند
وقت آنست تصفیه کرد نگاه‌ها را و
بجای پوشیدن رنگ سیاه
و بالابردن دیوارها
پنجره‌های سبز زندگی را باز کنیم.


عبدالله خسروی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.