گیسوان آشفته ی شعرت را شانه می زنم

گیسوان آشفته ی
شعرت را شانه می زنم
دلم را همچون
شالِ قرمز روی سرت می اندازم
که پَر اندامم چنان
بی قرار شانه هایت باشد،
در آغوش گُل سرت
نبض احساسم
آغشته است به
عطر تُند موهای بافته اَت
و قافیه ام نگاشته می شود

بر روی تَرَک بیابان خطوط لب هایت
مثل خون دلِ انارهای سُرخ زمستان!

مرتضی سنجری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.